قــــــلــــــــبــــــــ َشـــــــیــــــــشـــــه ایــــ

...سلامتی دختری که رفت تا عشقش به عشقش برسه

بدترین شکل  دلتنگی برای کسی است که در کنارش باشی و بدانی هرگز به او نخواهی

 

رسید ....!!!!!!!!!!!!!

 

+نوشته شده در دو شنبه 30 دی 1392برچسب:,ساعت21:41توسط اجی Asal | |

+نوشته شده در دو شنبه 30 دی 1392برچسب:,ساعت21:37توسط اجی Asal | |

به چه بهانه ای میخواهی فراموشم کنی؟؟؟؟

 

ان هم درست زمانی که من ...

 

با هر بهانه ای تو را به یاد می اورم !!@!

 

 

+نوشته شده در شنبه 28 دی 1392برچسب:,ساعت13:49توسط اجی Asal | |

به بعضیا باید گفت :

 

ناراحت چی هستی؟؟؟دنیا که به اخر نرسیده ...

 

من نشد یکی دیگه ... تو که عادت داری ...!!@!

+نوشته شده در شنبه 28 دی 1392برچسب:,ساعت13:44توسط اجی Asal | |

 

دستهایم را محکم تر بگیر عشق من ...!اینجا خیلی ها بر سر جداییمان شرط بسته اند...!!!!

+نوشته شده در پنج شنبه 26 دی 1392برچسب:,ساعت16:50توسط اجی Asal | |

چقدر دیر فهمیدم که مخاطب خاص من متعلق به عام بود ...!

+نوشته شده در دو شنبه 23 دی 1392برچسب:,ساعت21:55توسط اجی Asal | |

 

من از تو هیچی نمیخواهم ...فقط

 

فقط به ان لعنتی  که عاشقانه دوستت دارد بگو :

 

حلالم کن اگر هنوز شب ها با یاد تو میخوابم ...!!!!

 

 

+نوشته شده در دو شنبه 23 دی 1392برچسب:,ساعت21:48توسط اجی Asal | |

فقط باش ... همین که هستی کافیست ...!

 

دور از من! . . .  بدون من !

 

چه فرقی میکند ؟؟!!

 

گل میخری؟خوب است...برای من نیست؟!نباشد...!

 

همین که

 

رختمان زیر یک افتاب خشک شود کافیست !

+نوشته شده در یک شنبه 22 دی 1392برچسب:,ساعت17:9توسط اجی Asal | |

 

باید از یه جایی شروع کنم به تمام کردنت ...

                              اول از همه

پایت را از میان نوشته هایم قطع میکنم ...

                                   بعد

دستت را از سرم بر میدارم ...

                          بعد از ان هم

 

چشم از تو برمیدارم ... بعد هم ...

                            بعد هم... 

با خیالت چه کنم لعنتی؟؟؟!!>>>>>>!_!

 

 

 

+نوشته شده در یک شنبه 22 دی 1392برچسب:,ساعت16:19توسط اجی Asal | |

+نوشته شده در شنبه 21 دی 1392برچسب:,ساعت13:26توسط اجی Asal | |

بفهم لعنتی:

دارد ناز تو را میکشد ...دختری که از  غرور خورشید هم به گرد پایش نمیرسید ...!

+نوشته شده در شنبه 21 دی 1392برچسب:,ساعت13:18توسط اجی Asal | |

ای کاش گفته بودی عاشق دیگری شدی ...!

من خودم عاشق بودم درکت میکردم !_!!

+نوشته شده در شنبه 21 دی 1392برچسب:,ساعت13:9توسط اجی Asal | |

 

چگونه؟؟چگونه خیانت میکنند؟؟؟... چگونه در کنار دیگری به ارامش میرسند؟؟_؟

من حتی بالشم را که عوض میکنم خوابم نمیبرد ...!@!؟!

+نوشته شده در شنبه 21 دی 1392برچسب:,ساعت13:4توسط اجی Asal | |

سخت ترین کار دنیا بی توجهی کردن به کسیه که دوستش داریًًًًً ...!!!!@!@!__

+نوشته شده در جمعه 20 دی 1392برچسب:,ساعت14:43توسط اجی Asal | |

 

+نوشته شده در جمعه 20 دی 1392برچسب:,ساعت14:39توسط اجی Asal | |

خدایا :

من معنی "حکـــــــــمت" و" قســــــــمت" رو نمیدونم

...اما ...

تو معنی "طــــــــاقت "رو میدونی !

مگه نه؟؟!؟

+نوشته شده در جمعه 20 دی 1392برچسب:,ساعت13:11توسط اجی Asal | |

درد دارد :

با نسیمی برود...

انـــــــکه به خاطرش به طوفان زده ای ...!_!

+نوشته شده در جمعه 20 دی 1392برچسب:,ساعت13:7توسط اجی Asal | |

یه جمله هست که میتونه داستان رو عوض کنه ...حرف نزن بیا بغلم ...!!!!

+نوشته شده در جمعه 20 دی 1392برچسب:,ساعت13:3توسط اجی Asal | |

 ...تمام روزهایی که سرگرمی ات بودم زندگی ام بودی !!!!

+نوشته شده در جمعه 20 دی 1392برچسب:,ساعت12:9توسط اجی Asal | |

سیاهی زیر چشمانم را همیشه دوست دارم ...

 

جای پای رفتن توست ...!_@!

+نوشته شده در پنج شنبه 19 دی 1392برچسب:,ساعت13:52توسط اجی Asal | |

 

 

نگاهی که دزدیدی...

احساسی که پژمردی ...

دستانی که گرفتی ...

صدایی که شب ها با ان ارام میگرفتی ...

نانی که خوردی حتی نمکدانی که شکستی ...

همه و همه حلالت باشد ...جز

جز...

لرزه ی دلم در اولین بوسه حرامت باشد لحظه ای که مرا به گناه عادت دادی و...

رفتی ...!

 

 

 

 

+نوشته شده در چهار شنبه 18 دی 1392برچسب:,ساعت1:5توسط اجی Asal | |

میدونی بهشت کجاست؟؟؟فضایی چند وجب در چند وجب  بین بازوی کسی که دوستش داری.!!!

+نوشته شده در چهار شنبه 18 دی 1392برچسب:,ساعت1:0توسط اجی Asal | |

دختری را با دروغهایت فریـــــــــــب دادی ...!

قبل از این که بگی چقدر احمق بود

زیرلب به خودت بگو من چقدر اشغــــــــــالم !!!!

+نوشته شده در سه شنبه 17 دی 1392برچسب:,ساعت22:11توسط اجی Asal | |

در خواب من ...

دستهای دیگری را نگیر!!

حرمــــــــــــت نگه دار لعنتی !!!!

+نوشته شده در سه شنبه 17 دی 1392برچسب:,ساعت22:5توسط اجی Asal | |

دیگر هیچ مزه ای دلچسب نخواهد بود ...

من تمام حـــــــــسه چشایـــــــی ام را ...

        روی لبــــــــــــــانــــــــــت جا گذاشته ام...!@!

+نوشته شده در سه شنبه 17 دی 1392برچسب:,ساعت21:45توسط اجی Asal | |

سهم من از دنیا نداشتن است ...

تنها قدم زدن در پیاده رو ها و فکر کردن به کسی که هیچ وقت نبود ...!!!

+نوشته شده در سه شنبه 17 دی 1392برچسب:,ساعت19:29توسط اجی Asal | |

سکسکه ام گرفته بود ...گفتم مرا بترسان !

دستانم را رها کرد نفسم بند امد !!!

 

+نوشته شده در سه شنبه 17 دی 1392برچسب:,ساعت19:27توسط اجی Asal | |

حالا که تمام راه را امده ام ...

حالا که تا تو هیچ نمانده...

چقدر خدا دیر یادش امد که ما قسمت هم نیستیم ...!

+نوشته شده در سه شنبه 17 دی 1392برچسب:,ساعت19:25توسط اجی Asal | |

  شمارش رو پاک میکنی که فراموشش کنی اما قسمت ناراحت کنندش اینجاس که شمارشو هنوز از حفظی ...!

 

 

 

 

+نوشته شده در سه شنبه 17 دی 1392برچسب:,ساعت19:23توسط اجی Asal | |

 

دلکندن از اون همه عشقی که به تو داشتم منو به جایی رسوند که حالا  تو چشمای یکی دیگه زل بزنمو بگم :عاشقمی؟؟؟؟؟خب به درک

 

+نوشته شده در سه شنبه 17 دی 1392برچسب:,ساعت18:59توسط اجی Asal | |

خب حالا  برین ادامه مطلب  چندتا بسلامتی واستون گذاشتم !


ادامه مطلب

+نوشته شده در دو شنبه 16 دی 1392برچسب:,ساعت13:28توسط اجی Asal | |

گور بابای اون کسی که ساعت 12شب بهت زنگ میزنه میگه :دوستت دارم شبخیر ..! اما وقتی ساعت

 

3شب بهش زنگ میزنی یکی میگه :مشترک مورد نظر در حال مکالمه میباشد ...!

+نوشته شده در دو شنبه 16 دی 1392برچسب:,ساعت13:2توسط اجی Asal | |

 

صورتش به بوسیدن حساسیت داشت ...!اما نمیدانم چرا دیگری او را میلیسید !؟!

+نوشته شده در دو شنبه 16 دی 1392برچسب:,ساعت12:58توسط اجی Asal | |

گذشته ای که حالمان را گرفته است

اینده ای که حالی برای رسیدنش نداریم

وحالی که حالمان را بهم میزند

چه زندگی شیرینی... هــــــــــه

 

 

 

+نوشته شده در یک شنبه 15 دی 1392برچسب:,ساعت23:24توسط اجی Asal | |

هی غریبه روی کسی دست گذاشته ای که تمام دنیای منه .. بی وجدان انقدر بهش نگو عزیزم !!!

+نوشته شده در یک شنبه 15 دی 1392برچسب:,ساعت23:19توسط اجی Asal | |

سرد است و من تنهایم : چه جمله ای پر از تهوع پر از کلیشه !!جای گرمی نشسته ای و میخوانی :سرداست !یخ نمیکنی؟حس نمیکنی که من برای نوشتن همین دو کلمه چه سرمایی را گذراندم ...!

+نوشته شده در یک شنبه 15 دی 1392برچسب:,ساعت23:14توسط اجی Asal | |

از یه جایی به بعد ...

ادم دوس نداره همه چی درست شه ...

دوست داره همه چی تموم شه ...!@!

+نوشته شده در یک شنبه 15 دی 1392برچسب:,ساعت23:12توسط اجی Asal | |

یادش بخیر ...

اون زمان میگفت نفسمی ...

بدون تو نمیتونم ...

حالا  خودش دستگاه اکسیژن شده واسه بقیه !!@!!

+نوشته شده در یک شنبه 15 دی 1392برچسب:,ساعت23:10توسط اجی Asal | |

چن روزیه سیگار دلمو میزنه میلی ندارم بهش اما بی انصافیه  اگه بخوام انطور که تو منو ترک کردی ترکش کنم ...!

+نوشته شده در یک شنبه 15 دی 1392برچسب:,ساعت23:4توسط اجی Asal | |

هی لعنتی :

اونطوریم که فکر میکنی نیست... !

شاید عاشقت بودم روزی ...!

ولی میبینی بی تو هم زنده ام هم زندگی میکنم فقط گاهی در این میان یادت زهر میکند به کامم زندگی را همین ...!@!

+نوشته شده در یک شنبه 15 دی 1392برچسب:,ساعت22:59توسط اجی Asal | |